غزلیات سعدی (18): روی تو خوش می​نماید آینه ما طهم
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
غزلیات سعدی (18): روی تو خوش می​نماید آینه ما طهم
نوشته شده در سه شنبه 13 ارديبهشت 1390
بازدید : 495
نویسنده : پرویز طهماسبی
روی تو خوش می​نماید آینه ما چون می روشن در آبگینه صافی هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت صید بیابان سر از کمند بپیچد طایر مسکین که مهر بست به جایی غیرتم آید شکایت از تو به هر کس برخی جانت شوم که شمع افق را گر تو شکرخنده آستین نفشانی لعبت شیرین اگر ترش ننشیند مرد تماشای باغ حسن تو سعدیست                     کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا خوی جمیل از جمال روی تو پیدا از تو نباشد به هیچ روی شکیبا ما همه پیچیده در کمند تو عمدا گر بکشندش نمی​رود به دگر جا درد احبا نمی​برم به اطبا پیش بمیرد چراغدان ثریا هر مگسی طوطیی شوند شکرخا مدعیانش طمع کنند به حلوا دست فرومایگان برند به یغما



:: موضوعات مرتبط: سعدی , ,
:: برچسب‌ها: سعدی , غزلیات , شعر و ادب , شعرا , ایرانی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: